خدایا دلم گرفته خودت کمکم کن. هنوز هم نمی تونم باور کنم . سال سختی داشتم همه چیز خراب شد همه چیز دیگه چیزی نمونده
تازه دارم از شوک خارج می شم خیلی برام سخته. سعی می کنم که بهش فکر نکنم ولی
نمی تونم
خیلی چیزا تغییر کرده دیگه هیچ نشانی از اونی که می گفتن قالتاق هست باقی نمانده. اصلا انگار این آدم اون آدم قبلی نیست .
همه می پرسن چی شده چه اتفاقی افتاده. دلم می خواد داد بزنم ولی فریادم تو گلو خشک می شه فقط نگاه می کنم و می گم هیچی
دلم می خواد بیشتر بنویسم ولی نمی تونم حوصله ندارم........
ای کاش می شد زمان به عقب بر می گشت.
اندکی ابر می خواهم...
تا قطره قطره اشکهایم را در آن بکارم