شیطونک

Simplicity is the ultimate sophistication

شیطونک

Simplicity is the ultimate sophistication

دیروز تولدم بود باید خوشحال می بودم ولی نبودم. هر سال یه نفر این روز روتحت هر شرایطی  به من تبریک می گفت که امسال نگفت دریغ إز یک تبریک خشک و خالی

خیلی چشم انتظار بودم تا امروز بشه و بهم تبریک بگه اخه أمسال با همه سالهای دیگه یه تفاوت أساسی داشت، ولی دیروز صبح که أز خواب بیدار شدم یه نامه داشتم، نامه ای متفاوت أز بقیه نامه ها، اونو بارها و بارها خوندمش، باز هم باورم نشد فکر کردم دارم اشتباه می کنم ولی بعد إز اون تلفن دیگه باورم شد که نه خواب نیستم و همش واقعیت هست، حالا گیج و منگم، اخه چرا؟

هیچ وقت اون نوشته که در اخر اون قران بود رو فراموش نمی کنم که تا ابد.......هنوز أولین اس ام اس روز ولنتاین رو دارم، نمی دونم چرا یه دفعه یاد این پیامک افتادم

ماهی شده بود باورش ، تور اگه بندازن سرش ، میشه عروس ماهی ها و شاه ماهی همسرش میشه ،ماهی باورش نبود که اگه تور بندازن سرش ، نگاه گرم ماهیگیر ، میشه نگاه آخرش

اره راست گفته باورم نبود خیلی چیزهای دیگه هم باورم نبود، هنوز هم نمی دونم که باید باور کنم یا نکنم،  نمی دونم باید با اون همه حرف های قشنگ و زیبا که در طول این مدت شنیدم چی کار کنم

خدایا مگه اون شب تو اون مکان مقدس ازت نخواستم که .........  مگر نه اینکه این پیوند پیوندی است اسمانی و ناگسستنی، پس چرا این جوری شد، سخت و غیرقابل باور هست که حتی فکر کنی این گسسته، مگه می شه اخه
به سرنوشت گفتم چه کنم با انکه با إحساسم بازی کرد؟ فراموشش کنم یا هر روز به یادش بیاورم؟  انگشت بر لبانم گذاشت و گفت هیچ، فقط صبور باش که هیچ کس از سرنوشتش خبر ندارد الا خدا
دیگه صبح شده و منم هی دارم از گذشته به یاد می ارم
صبح است و من در پی دیدار تو
                                        آن هنگام که با هر نگاه 
                                                                  نقشی تازه به تار و پود وجودم میزنی!
نگاه کن که این پود با عشقت آمیخته است و
                                                     تار وجودم نغمه ات را ساز می کند.
بزن نقش باران را ،
که این است تمام زندگی ام ...!