-
مراحل زندگی
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1385 05:17
زندگی سه مرحله دارد: بیاراده متولد میشویم بیاختیار زندگی میکنیم بدون اینکه بخواهیم میمیریم حالا که داریم زندگی میکنیم و نمیتونیم در تولد و مرگ دخالتی داشته باشیم، اما بیایید آنطوردیگران را دوست داشته باشیم تا وقتی که برای همیشه میرویم خاطرمان در ذهنها و خاطره ها باقی بماند... بیایید دلی رانشکنیم تا نشکنند...
-
احساس
جمعه 3 شهریورماه سال 1385 09:53
باز گرد ای مهر تابان. روشن این کاشانه کن زنده شوق پرفشاندن را در این پروانه کن باز گرد ای ساقی پرشور بزم راستی از می هستی و محبت لب بلیت پیمانه کن باز گرد و بار دیگر ان هیا هوی مرا اتشین تر دلنشین تر بر در میخانه کن باز گرد و خلوت سرد مرا با یک نظر رونقی شاهانه بخش و محفلی شاهانه کن باز گرد ای برق رحمت اشک جانسوز مرا...
-
نیاز معنوی
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1385 00:22
پاکترین لحظه ها ثانیه های نایابند * زمانی ست که به چیزی دگر جز خود میندیشی و آرام بر خدا زمزمه میکنی تا بیابد گمشده ای را آن زمان تویی و آرزویی دگر برای انسانی دگر شاید که کسی هم برای تو لحظه ای کوتاه آرزومند باشد و زمزمه وار
-
سخنی در با ب مسائل زندگی با همه دوستان
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1385 00:09
میدونید دوستان ,زندگی یعنی جمع متضاد ها,یعنی خوبیها و بدیها.زیبایی زندگی در پویایی اونه.در این که تلاش کنیم باشناخت و درک درست از اتفاقات تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم و به قولی با هوش بازی کنیم.تو این دنیا دو گروه انسان وجود داره مرد و زن.این بازیگران هر کدوم با مشخصات و کارکترهای خاص خودشون فیلمی به نام زندگی رو بازی...
-
تظاهر
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1385 00:04
پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست
-
پنجره ای نو
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1385 19:14
برداشت آدما از کارهای ما ممکن اونی نباشه که حقیقت بوده ولی با تغییر و گفتار موئثر و سادگی کلام و صداقت در اکثر موارد میشه نتیجه گرفت.و به قول سهراب روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد.در رگها ,نور خواهم ریخت.و صدا خواهم داد ,ای سبدهاتان پر خواب,سیب آورده ام,سیب سرخ خورشید...
-
اندر باب نوشته یک شاگرد
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1385 05:20
واقعا نمی دانم از این همه احساسی که به خرج دادی چگونه تشکر و قدردانی کنم ولی این رو می دونم یکبار دیگه از نبوغ و استعداد ذاتی خودت استفاده کردی و نوشته ای کوتاه و جامع رو در بهترین زمان ممکن اپدیت کردی. ولی هنوز یادم نرفته که یکی بدهکار هستم ولی دارم تلاش می کنم که یک چیز خوب و کامل اماده کنم. به امید موفقیت و سلامتی...
-
رویای زندگی
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1385 03:59
زندگی هنر سوختن اکنون تا روشنی فرداست..زندگی هنر ساختن پنجره بر بیداری ست .. زندگی هنر یافتن روزنه در تاریکی ست .. زندگی گاهی آری به همین باریکی ست در همین نزدیکی ست وبرون آمدن تز خانه از گوچه بن بست زمستانی در صبح بهاری ست
-
اینگونه باش:
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1385 03:51
شاد اما دلسوز ساده اما زیبا مصمم اما بی خیال متواضع اما سربلند مهربان اما جدی سبز اما بی ریا عاشق اما عاقل
-
تمنای نگاه
سهشنبه 31 مردادماه سال 1385 04:55
بی آنکه راه بر تو ببندد نگاه من ای آشنا گریختی از من گریختی چون سایه ای که پرتو ماه آفرینش پیوند خود ز ظلمت شب ها گسیختی این جا مزار گمشده ی بوسه های تست وان دورتر خیال تو بنشسته بی گناه من مانده ام هنوز در این دشت بیکران تا از چراغ چشم تو گیرم سراغ راه
-
دیدی نو به زندگی
سهشنبه 31 مردادماه سال 1385 04:15
زندگی را می توان در آ ب دید میتوان تصویری ازآن کشید میتوان با بلبلان همراه شد رنگ گل را در دل پروانه دید میتوان از زندگی پندی گرفت میتوان آ زادگی را دوست داشت زندگی را میتوا ن قبل از بهار همچنان آب روان جاری کرد میتوان زیر نگاه آ فتاب زندگی را چون محبت گرم کرد زندگی را میتوان با یک نگاه دردل مردم همیشه جا گذاشت میتوان...
-
پاسخی به نظر یک بی نام و نشان
دوشنبه 30 مردادماه سال 1385 06:33
سلام به همه دوستان از عنوانی که برای این نوشته انتخاب کردم پوزش می خوام ولی این پاسخی است به شخص بی نام و نشانی که اظهار نظر می کند بدون اینکه خود را معرفی کند. سفر برایم هیچ چیزبه جز دلتنگی ندارد. اما زندگی به من آموخت......... برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز، باید قدری از آن دور شد.
-
حقیقت
دوشنبه 30 مردادماه سال 1385 05:59
آنگاه که زندگی همچون ترانه ای جاری می گردد شاد بودن آسان است اما ارزش انسان زمانی آشکار می گردد که در شرایط آشفته نیز لبخند به لب دارد
-
سلامی به یاد گذشته
دوشنبه 30 مردادماه سال 1385 05:34
هر چی آرزوی خوبه مال تو هر چی که خاطره داریم مال من اون روزای به یاد موندنی مال تو این شب های بی قراری مال من منم و حسرت با تو وا شدن تویی و بدون من رها شدن آخر غربت دنیاست مگه نه؟ اول دو راهی آشنا شدن تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود دل تو شکسته بودند همه ی قصه همین بود میتونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا اما...
-
چند دیدگاه ..........
یکشنبه 29 مردادماه سال 1385 03:15
اسپانیایی ها میگن : "عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است ایتالیایی ها میگن: "عشق یعنی ترس از دست دادن تو !" ایرانی ها میگن : "عشق سوء تفاهمی است بین دو انسان که با یک ببخشید تمام میش
-
اندر حکایت عشق
یکشنبه 29 مردادماه سال 1385 03:02
یک سنگ کافیست برای شکستن یک شیشه .یک جمله کافیست برای شکستن یک قلب.یک ثانیه کافیست برای عاشق شدن ویک دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی... عشق با روح شقایق زیباست عشق با حسرت عاشق زیباست عشق با نبض دقایق زیباست عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست به کوه گفتم عشق چیست¿ لرزید.به ابر گفتم عشق چیست¿بارید.به باد گفتم عشق...
-
گلبرگ یاس
یکشنبه 29 مردادماه سال 1385 02:52
بر تن خورشید می پیچد به ناز چادر نیلوفری رنگ غروب تک درختی خشک در پهنای دشت تشنه می ماند در این تنگ غروب از کبود آسمان های روشنی می گریزد جانب آفاق دور در افق بر لاله سرخ شفق می چکد از ابرها باران نور می گشاید دود شب آغوش خویش زندگی را تنگ می گیرد به بر باد وحشی می دود در کوچه ها تیرگی سر می شکد از بام و در شهر می...
-
سخنی از اعماق دل
شنبه 28 مردادماه سال 1385 05:29
من به هر خانه دلی دارم تنگ.......همچو " توکا " به قفس..... که تو را میخواند! با توام ای سهراب ای به پاکی چون آب یادته گقتی بهم تا شقایق زنده ست زندگی باید کرد؟ نیستی سهراب ببینی که شقایق هم مرد دیگه با چی کسی رو دل خوش کرد؟:( یادته گقتی بهم آمدی سراغِ من نرم واهسته بیا که مبادا ترکیبرداره چینی نازکِ تنهاییه تو آمدم...
-
دل شکسته
شنبه 28 مردادماه سال 1385 05:25
درشهرعشق قدم میزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خیلی تعجب کردم تاچشم کارمی کردقبربودپیش خودم گفتم یعنی این قدرقلب شکسته وجودداره؟یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهای روی قبرراکنارزدم که براش دعاکنم وای چی میدیدم باورم نمیشه اون قلبه همون کسیه که چندی پیش دله منو شکسته بود
-
خلقت
شنبه 28 مردادماه سال 1385 05:24
یکی بود، هیچ کی نبود. یکی بود با یه دنیا تنهایی اما در عوض یه عالمه رنگ جادویی داشت. رنگهای تیره و روشن، رنگهای سرد و گرم که توی جعبه رنگ افتاده بودن. اون یکی از این همه سردی و تاریکی بیزار شده بود. فکر کرد اگه با این رنگای جادویی، جادو کنه و یه عالمه قشنگی نقاشی کنه شاید دیگه ... جعبه رنگ رو برداشت و رنگها رو...
-
سکوت
جمعه 27 مردادماه سال 1385 13:19
آسمان مکثی کرد. رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: "نرسیده به درخت، کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد، پس به سمت گل تنهایی میپیچی، دو قدم مانده به گل، پای فواره جاوید...
-
تنهائی
جمعه 27 مردادماه سال 1385 13:14
سعی کن همیشه تنها باشی چون تنها به دنیا آمده ایی و تنها می میری بگذار عظمت عشق را هیچ گاه درک نکنی چون آنقدر عظیم است که تو را در خود غرق می کند اما اگر عاشق شدی تنها یک نفر را دوست بدار بخند ، گریه کن و قدم بردار تنها برای یک نفر و بگذار عشقی داتشته باشی پاک و آسمانی
-
زندگی
جمعه 27 مردادماه سال 1385 13:14
دنبال کسی نرو که بتونی با اون زندگی کنی ! دنبال کسی برو که نتونی بدون او زندگی کنی !
-
فرصت ها
جمعه 27 مردادماه سال 1385 13:12
زندگی ساعت تفریح نیست ، باید به هوش بود که جغد شوم بر خانه ات ننشیند . زندگی همیشه پرواز نیست ، گاه باید قفس را تحمل کرد ، قفسی خالی از عشق ، زندگی شاید مانند پژمردن یک گل باشد دیروز متولد شدیم ، امروز زنده ایم . فردا پژمرده می شویم
-
شب نامه
جمعه 27 مردادماه سال 1385 04:56
وقتی که چشم و دست نگاهت وقتی که پیکرت و قلب مهربانت سرشار از صفاست پس چرا در تلاش هستی که احساس درون خود را مخفی کنی احساس پاک خود را رها کن وانچه را که در درون خود داری باز گو کن .......................
-
فراموشی
جمعه 27 مردادماه سال 1385 04:20
وقتیکه سپیده دم با بیم و هراس ورچه کاخ جاویدانی خود را بروی خورشید بامدادی می گشاید مرا بیاد بیاور وقتیکه شب غرق در رویائی دور و دراز دامن کشان زیر حجاب سیمین خود می گذرد از من یاد کن هنگامی که نزدیکی لحظه وصل دل در سینه ات به تپش ور اورد و سایه روشن غروب تو را به رویای دلپذیر شامگاهان دعوت کند گوش بسوی جنگل فرودار تا...